تاریخلغتنامه دهخداتاریخ . (ع مص ، اِ) تأریخ . توریخ . نوشتن کتاب را. (منتهی الارب ). وقت چیزی پدید کردن . و در اصطلاح ، تعیین کردن ْ مدتی را از ابتدای امر عظیم و قدیم مشهور تا ظ
تأریخلغتنامه دهخداتأریخ . [ ت َءْ ] (ع مص ) سال و مه معلوم کردن با نوشتن یا گفتن : ارخ الکتاب تأریخاً؛ تاریخ نوشت آن کتاب را. (ناظم الاطباء). || شناساندن وقت ، و بقولی تأریخ ه
تاریخفرهنگ مترادف و متضاد۱. تاریخچه، تذکره، سرگذشت، وقایع ۲. خداینامه، شاهنامه، سیرالملوک ۳. سابقه ۴. زمان، مورخه، وقت، زمان وقوع ۵. کتاب رویدادهای گذشته، تاریخنامه ۶. تقویم، گاهشماری ۷
مورخهلغتنامه دهخدامورخه . [ م ُ وَرْ رَ خ َ / خ ِ ] (از ع ، ص ) مورخة. مؤنث مورخ . (یادداشت مؤلف ). تاریخ نوشته و تعیین تاریخ شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به مورخ شود.
لرد کاولیلغتنامه دهخدالرد کاولی . [ ل ُ ] (اِخ ) نماینده ٔ دولت انگلیس در امضای معاهده ٔ پاریس مورخه ٔ مارس 1857 م . با دولت ایران به نمایندگی فرخ خان . رجوع به کاولی شود. (ترجمه ٔ ت
زعیم الدولهلغتنامه دهخدازعیم الدوله . [ زَ مُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) میرزا محمد مهدی خان بن محمدجعفر تبریزی مقیم قاهره و صاحب مجله ٔ فارسی «حکمت » در همان شهر و مؤلف تاریخ «مفتاح باب الابو
طماسلغتنامه دهخداطماس . [ طُ ] (اِخ ) ایلدوچی .حامل نامه ٔ ایلخان (الجایتوسلطان ) نزد سلاطین عالیمقدار فرنگستان (فیلیپ ل ُ بِل ، ادوارد دوم و پاپ کلمان پنجم ) و بطوری که دهسن در