تارادختفرهنگ نامها(تلفظ: tārā doxt) (تارا + دخت = دختر) دختر ستاره ، دختر چون ستاره ؛ (به مجاز) دختر زیبا ، صاحب حسن و کمال .
تاراتلغتنامه دهخداتارات . (اِ) بعضی نوشته اند که در فارسی مبدل تاراج است . (غیاث اللغات ). تاخت و تاراج و نهب و غارت و بردن مال مردم باشد. (برهان ). تاراج . (فرهنگ جهانگیری ) : ا
تاراتلغتنامه دهخداتارات . (ع اِ) ج ِ تارة. (آنندراج ) (انجمن آرا) (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (المنجد). ج ِ تاره ،و این عربی است . (فرهنگ رشیدی ). کرات و مرات . (رشیدی ). چند م
تارانتلغتنامه دهخداتارانت . (اِخ ) یکی از خلیج های بحر روم است دراروپا. (فرهنگ نظام ). خلیجی است در جنوب ایتالیا که بوسیله ٔ دریای «ایونیه » تشکیل شده است و شهر تارانت در کنار آن
تاراتلغتنامه دهخداتارات . (اِ) بعضی نوشته اند که در فارسی مبدل تاراج است . (غیاث اللغات ). تاخت و تاراج و نهب و غارت و بردن مال مردم باشد. (برهان ). تاراج . (فرهنگ جهانگیری ) : ا
تاراتلغتنامه دهخداتارات . (ع اِ) ج ِ تارة. (آنندراج ) (انجمن آرا) (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (المنجد). ج ِ تاره ،و این عربی است . (فرهنگ رشیدی ). کرات و مرات . (رشیدی ). چند م
تارانتلغتنامه دهخداتارانت . (اِخ ) یکی از خلیج های بحر روم است دراروپا. (فرهنگ نظام ). خلیجی است در جنوب ایتالیا که بوسیله ٔ دریای «ایونیه » تشکیل شده است و شهر تارانت در کنار آن
تارانتلغتنامه دهخداتارانت . (اِخ ) شهری است در جنوب ایتالیا بر کنار خلیجی بهمین نام ، از شهرهای باستانی است . در 1940 م . نیروی هوایی و دریایی انگلستان در آنجا فاتح شد. 120000 تن