تاج الملوکلغتنامه دهخداتاج الملوک . [ جُل ْ م ُ ] (اِخ ) بوری بن طغتکین والی دمشق دومین از اتابکان آل بوری (522- 526 هَ . ق .) (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 142) مؤلف قاموس الاعلام ت
تاج الملوکلغتنامه دهخداتاج الملوک . [ جُل ْ م ُ ] (اِخ ) مرداویج بن علی . رجوع به کتاب مازندران و استراباد رابینو بخش فارسی ص 117 و بخش انگلیسی ص 26 و مرداویج ... شود.
تاج الملوکلغتنامه دهخداتاج الملوک . [ جُل ْ م ُ ] (ع اِ مرکب ) اقونیطون مأخوذ از یونانی داروئی مخدر و مسکن که یک قسم آنرا باغبانهای تهران گل تاج الملوک گویند. (فرهنگ نفیسی تألیف مرح
تاج الملوکلغتنامه دهخداتاج الملوک .[ جُل ْ م ُ ] (اِخ ) مجدالدین ابوسعید بوری بن ایوب بن شاذی بن مروان (556 - 579 هَ . ق .) خواندمیر گوید: درسنه ٔ ثمان و ستین و خمسمائه نجم الدین ایوب
تاج الملوکفرهنگ انتشارات معین(جُ لْ مُ) [ ع . ] (اِمر.) گیاهی است پایا از تیرة آلاله ها و به ارتفاع یک متر که به طور خودرو در نقاط مرطوب و کوهستانی می روید. گل هایش نسبتاً درشت و زیبا و به
تاج الدینلغتنامه دهخداتاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) گنجه ای . رجوع به تاج الدین احمدبن خطیب گنجه ای شود.
تاج الدینلغتنامه دهخداتاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابوطالب شیرازی . رجوع به ابوطالب تاج الدین فارسی شیرازی در همین لغت نامه شود.
تاج الفتوحلغتنامه دهخداتاج الفتوح . [ جُل ْ ف ُ ] (اِخ ) این نام در بیت ذیل از عنصری آمده است :حکایت سفر مولتان همی دانی و گرندانی تاج الفتوح پیش آور.و ظاهراً اشارتی است بکتابی در این
شرف الملوکلغتنامه دهخداشرف الملوک . [ش َ رَ فُل ْ م ُ ] (اِخ ) ابن شاه کیخسروبن تاج الدولة.از ملوک باوند که مدت شش سال سلطنت کرد و به سال 734 هَ . ق . درگذشت . (از حبیب السیر چ خیام ج
تاج الدینلغتنامه دهخداتاج الدین .[ جُدْ دی ] (اِخ ) (ابوالفتح ...) ابن دارست شیرازی از وزراء سلجوقیان است و چند بار وزارت سلطان مسعودبن محمدبن ملکشاه (526- 547 هَ . ق .) را داشت و در
مردخاتونلغتنامه دهخدامردخاتون . [ م َ ] (اِخ ) زوجه ٔ تاج الملوک بن طغتکین امیر دمشق و مادر شمس الملوک شهاب الدین محمود است و بعدها به مزاوجت عمادالدین زنگی درآمد و سپس مطلقه شد. در
مجدالدین بوریلغتنامه دهخدامجدالدین بوری . [ م َ دُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) تاج الملوک ابوسعیدبن ایوب شادی (556-579 هَ . ق .) وی برادر صلاح الدین ایوبی بود و هنگامی که شهر حلب بوسیله ٔ صلاح الد