تاتارستانلغتنامه دهخداتاتارستان . [ رَ / رِ ] (اِخ ) سرزمینی که تاتارها در آن سکونت داشتند، ساتراپی (ایالت ) 19 و 20 در زمان داریوش :... اسامی ساترایی ها در کتیبه های داریوش منقوش اس
تاتارخان کاسیلغتنامه دهخداتاتارخان کاسی . [ ن ِ ] (اِخ ) حاکم رهتاس که در سال 961 هَ . ق . بدست همایون شاه برانداخته و متواری گشت . در طبقات اکبری ص 80 و اکبرنامه ص 341 تاتارخان کاشی ضبط
تاتارخان کانسیلغتنامه دهخداتاتارخان کانسی . [ ن ِ ] (اِخ ) یکی از امراء هند که در روی کار آوردن عادلشاه مؤثر بوده است . رجوع به تاریخ شاهی ص 275 شود.
تاتارخان لودیلغتنامه دهخداتاتارخان لودی . (اِخ ) یکی از امرای بزرگ سلطان بهادرخان که بدست سپاه میرزا هندال از امراء لشکر همایون شاه کشته شد. (رجوع به تاریخ شاهی ص 135 شود).
تاتارخانلغتنامه دهخداتاتارخان . (اِخ ) ابن النجه خان . یکی از پادشاهان مغول :... النجه خان را در زمان جهانبانی دو پسر به یک شکم متولد گشت یکی را تاتار نام کرد و دیگری را مغول و چون
تاتارخانلغتنامه دهخداتاتارخان . (اِخ ) پسر مظفر شاه اول از حکمرانان گجرات در هندوستان است که پدر احمد شاه اول بوده است . (قاموس الاعلام ترکی ).
خان چایولغتنامه دهخداخان چایو. (اِخ ) نام یکی از حکام تاتارستان بوده است . مشیرالدوله آرد:تقریباً در 101 م . خان چایو حاکم تاتارستان از طرف چین نمایندگانی میفرستد که از راه دریای مغ
امبالغتنامه دهخداامبا. [ اِ ] (اِخ ) (در زبان تاتاری ، جم ) رودی است در تاتارستان (روسیه ٔ آسیا) که از صحاری قیرقیزستان میگذرد و ترکستان را از روسیه جدا میکند. درازای آن ششصد کی
مأجوجلغتنامه دهخدامأجوج . [ م َءْ ] (اِخ ) نام سرزمین تاتار. (فهرست ولف ). نام قسمتی از تاتارستان شرقی که در کرانه ٔ چین واقع می باشد. (ناظم الاطباء). اسم بلادی است که جوج بر آن
یمکلغتنامه دهخدایمک . [ ی َ م َ ] (اِخ ) نام پادشاهان ایغور. (از برهان ). پادشاهان ایغور تاتارستان را نامند. (ناظم الاطباء). لقب پادشاهی است از ترکستان . (فرهنگ رشیدی ).
ختایلغتنامه دهخداختای . [ خ َ ] (اِخ ) نام ولایتی است بزرگ و مشهور و مشتمل است بر بلاد عظیمه و مدائن قدیمه ، دور مملکت ختای [ = خطا ] یکساله راه و در مدت سیصد سال دور آن مملکت ر