تابکاری شیشهglass annealingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند گرمایش و سرمایش، بهویژه سرمایش، ظروف شیشهای تحت برنامهای مشخص برای کاهش تنشهای حرارتی و شکنندگی جسم
تابکاریannealing 1واژههای مصوب فرهنگستانگرم کردن فلز یا آلیاژ یا شیشه و سپس سرد کردن آن برای رفع تنشهای درونی و کاهش شکنندگی آن
کورۀ تابکاریannealing furnaceواژههای مصوب فرهنگستانکـوره یا اجاقی که در آن دمـا و گاهی هوای محیط برای تابکاری شیشه یا فلز واپایش میشود
تابکاری کمدماblue annealingواژههای مصوب فرهنگستانحرارت دادن ورقهای نورد گرمشدۀ آهنی در یک کورۀ باز، بهنحویکه ورقها در بازۀ تغییر حالت قرار گیرند و سپس سرد کردن آنها در هوا برای نرم شدن
کوره تابلغتنامه دهخداکوره تاب . [ رَ / رِ ] (نف مرکب ) تابنده ٔ کوره . افروزنده ٔ کوره . آتش افروز کوره . آنکه در کوره آتش بیفروزد. آنکه کوره را تافته کند : کوره تابان کیمیای سپهرکه آگهی بودشان ز ماه و ز مهر.
کورۀ تابکاریannealing furnaceواژههای مصوب فرهنگستانکـوره یا اجاقی که در آن دمـا و گاهی هوای محیط برای تابکاری شیشه یا فلز واپایش میشود
تابکاریannealing 1واژههای مصوب فرهنگستانگرم کردن فلز یا آلیاژ یا شیشه و سپس سرد کردن آن برای رفع تنشهای درونی و کاهش شکنندگی آن
تابکاریannealing 1واژههای مصوب فرهنگستانگرم کردن فلز یا آلیاژ یا شیشه و سپس سرد کردن آن برای رفع تنشهای درونی و کاهش شکنندگی آن
کورۀ تابکاریannealing furnaceواژههای مصوب فرهنگستانکـوره یا اجاقی که در آن دمـا و گاهی هوای محیط برای تابکاری شیشه یا فلز واپایش میشود