تابوکلغتنامه دهخداتابوک . (اِ) مخارجه ٔ عمارت را گویند. (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ). بالاخانه ٔ کوچک که در بالا واقع شود و آن را مخارجه گویند، فرالاوی گفته : هوشم ز ذوق لطف سخنهای
تابوت کشلغتنامه دهخداتابوت کش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) حمل کننده ٔ تابوت . کسی که تابوت را بگورستان برد.
تااوکلغتنامه دهخداتااوک . (اِخ ) نام قبیله ای در ارمنستان باستان .رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1077، 1084، 1085 شود.
تاباکلغتنامه دهخداتاباک . (اِ) تپیدن و اضطراب و بیقراری و تب داشتن و مصدر آن تپیدن و بطاء معرب است . (آنندراج ذیل تاپاک ) : از غم و غصه دل دشمنت بادگاه در تاباک و گاهی در سنخج .م
ابوعبدالغتنامه دهخداابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ](اِخ ) فرالاوی . محمدبن موسی . از اجله ٔ شعرای دوره ٔ سامانیان . معاصر شهید و رودکی . او عمری طویل یافته و ویرا جز دیوان غزل و قصید
بلوکفرهنگ مترادف و متضاد۱. قسمت، منطقه، ناحیه ۲. قطعه ۳. دهستان ۴. جماعت، دسته، گروه ۵. قطعات سنگ یا سیمان، تابوک ۶. ردیفساختمانهای موازی
تابوت کشلغتنامه دهخداتابوت کش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) حمل کننده ٔ تابوت . کسی که تابوت را بگورستان برد.
تااوکلغتنامه دهخداتااوک . (اِخ ) نام قبیله ای در ارمنستان باستان .رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1077، 1084، 1085 شود.