تابولغتنامه دهخداتابو. (اِ) اززبان پولی نزی تابو و تاپو بمعنی مقدس و ممنوع . طبق آیین پولی نزیان ، شخص یا چیزی را که دارای سجیه ٔ مقدس باشد و از تماس با دیگران ممنوع بود، تابو گ
تابوفرهنگ انتشارات معین[ فر . ] (اِ.) 1 - تحریم اجتماعی یک عمل یا یک کلمه به طور رسمی . 2 - شخص ، چیزی یا جایی که برای افراد یک قبیله تحریم شود. 3 - هر چیز نذری یا مقدسی که نزدیک شدن
تابوت کشلغتنامه دهخداتابوت کش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) حمل کننده ٔ تابوت . کسی که تابوت را بگورستان برد.
تابوت خشکهلغتنامه دهخداتابوت خشکه . [ خ ُ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) مثل تابوت خشکه ، بسی نزار. (امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1415).
تابوت سکینهلغتنامه دهخداتابوت سکینه . [ ت ِ س َ ن َ ] (اِخ ) تابوت شهادت ، تابوت عهد. تابوتی بود که بعدد هر پیغمبری خانه ای از زبرجد سبز در وی بود آخرین خانه ها خانه ٔ حضرت رسالت صلی ا