تئینلغتنامه دهخداتئین . [ ت ِ ](فرانسوی ، اِ) ماده ای است شبیه به کافئین که از چای گیرند. الکالوئید عصاره ٔچای . و رجوع به چای و گیاه شناسی گل گلاب ص 204 شود.
تعینلغتنامه دهخداتعین . [ ت َ ع َی ْ ی ُ ] (ع مص ) ناشناسا نمودن خود را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || درنگ کردن جهت رسیدن بچیزی . || بیقین دیدن کسی را. || نزدیک آمدن جهت اع
تعینفرهنگ مترادف و متضاد۱. تشخص، تمکن ۲. بزرگی ۳. امتیاز ۴. نگرش ۵. بهچشم دیدن ۶. تشخص یافتن، تمکن یافتن
طعینلغتنامه دهخداطعین . [ طَ ] (ع ص ) مجروح و درخسته ٔ به نیزه . ج ، طُعن . || طاعون زده . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
تایناللغتنامه دهخداتاینال . (اِخ ) از امراء لشکر مغول که با «تایماس » به عراق حمله کردند. جنگ سختی بین سلطان جلال الدین خوارزمشاه و لشکر مغول بسرداری تاینال در اصفهان درگرفت . رجو
تاینگولغتنامه دهخداتاینگو. [ ] (اِخ ) تاینگوطراز. طاینگوطراز. تینگو. از نزدیکان دربار گورخان ختای و سپهدار لشکر وی در جنگ با سلطان محمد خوارزمشاه است (بسال 607 هَ . ق .). وی در ای
تاینهلغتنامه دهخداتاینه . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاورود، بخش کامیاران شهرستان سنندج که در 30 هزارگزی شمال کامیاران و 5 هزارگزی باختر شوسه ٔ کرمانشاه به سنندج واقع است .
چایفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (زیستشناسی) درختچهای با برگهای دندانهدار که معمولاً در نقاط معتدل و مرطوب میروید.۲. (زیستشناسی) برگهای این گیاه که دارای تئین، نئوفیلین، تانن، اسیدگال
تایناللغتنامه دهخداتاینال . (اِخ ) از امراء لشکر مغول که با «تایماس » به عراق حمله کردند. جنگ سختی بین سلطان جلال الدین خوارزمشاه و لشکر مغول بسرداری تاینال در اصفهان درگرفت . رجو
تاینگولغتنامه دهخداتاینگو. [ ] (اِخ ) تاینگوطراز. طاینگوطراز. تینگو. از نزدیکان دربار گورخان ختای و سپهدار لشکر وی در جنگ با سلطان محمد خوارزمشاه است (بسال 607 هَ . ق .). وی در ای
تاینهلغتنامه دهخداتاینه . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاورود، بخش کامیاران شهرستان سنندج که در 30 هزارگزی شمال کامیاران و 5 هزارگزی باختر شوسه ٔ کرمانشاه به سنندج واقع است .