تألهلغتنامه دهخداتأله . [ ت َ ءَل ْ ل ُه ْ ] (ع مص ) پرستیدن و بمعبودیت گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حق پرستی . (غیاث اللغات ). تعبد. (دهار) (اقرب الموارد). تنسک . (ا
تألهفرهنگ انتشارات معین(تَ أَ لِّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پرستیدن . 2 - خدا شدن ، الاهیت را به خود بستن . 3 - (اِمص .) خداپرستی . 4 - پارسایی .
تالهلغتنامه دهخداتاله . [ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان الموت بخش معلم کلایه ، شهرستان قزوین و در 16 هزارگزی خاور معلم کلایه ، واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 27 تن سکنه دارد.
تالةلغتنامه دهخداتالة. [ ل َ ] (ع اِ) خرمابن ریزه و نهال آن که بریده یا کنده بجای دیگر نشانند. ج : تال . (منتهی الارب ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.
تاله ورانلغتنامه دهخداتاله وران . [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلاتزران بخش رزاب شهرستان سنندج . در 32 هزارگزی شمال خاور رزاب و 9هزارگزی باختر شوسه ٔ مریوان به سنندج واقع است . سر
تاله ورانلغتنامه دهخداتاله وران . [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلاتزران بخش رزاب شهرستان سنندج . در 32 هزارگزی شمال خاور رزاب و 9هزارگزی باختر شوسه ٔ مریوان به سنندج واقع است . سر
تالةلغتنامه دهخداتالة. [ ل َ ] (ع اِ) خرمابن ریزه و نهال آن که بریده یا کنده بجای دیگر نشانند. ج : تال . (منتهی الارب ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.
تالهللغتنامه دهخداتالهل . [ هََ ل َ ] (اِخ ) از طوایف مغرب هند طبق نوشته ٔ سنگهت . رجوع به ماللهند بیرونی ص 155 شود.
کانی تالهلغتنامه دهخداکانی تاله . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش حومه ٔ شهرستان سنندج واقع در 38هزارگزی شمال باختری سنندج و 6هزارگزی خاک روزی . ناحیه ای است کوهستانی