تأثملغتنامه دهخداتأثم . [ ت َ ءَث ْ ث ُ ] (ع مص ) توبه کردن از گناه و بازایستادن از آن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از زوزنی ): لو لم
تاتم لولغتنامه دهخداتاتم لو. (اِخ ) تیره ای از ایل نفر می باشد و ایل نفر یکی از ایلات خمسه ٔ فارس است : ایلات خمسه مرکبند از پنج ایل بزرگ (اینانلو، بهارلو، عرب ، باصری ، نفر)... نف
متأثملغتنامه دهخدامتأثم . [ م ُ ت َ ءَث ْ ث ِ ] (ع ص ) توبه کننده از گناه . (آنندراج ). نادم و پشیمان و توبه کننده ٔ از گناه . (ناظم الاطباء). و رجوع به تأثم شود.
تحرجلغتنامه دهخداتحرج . [ ت َ ح َرْ رُ ] (ع مص ) از گناه به یک سو شدن . (تاج المصادر بیهقی ). پرهیز کردن از گناه و توبه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تأثم .
تحنثلغتنامه دهخداتحنث . [ ت َ ح َن ْ ن ُ ] (ع مص ) عبادت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). عبادت کردن شبهای چند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط). تع
تذمملغتنامه دهخداتذمم . [ ت َ ذَم ْ م ُ ] (ع مص ) ننگ داشتن . (تاج المصادر بیهقی ). عیب کردن و ننگ داشتن از کسی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). استنکاف و استحیا ا
تاتم لولغتنامه دهخداتاتم لو. (اِخ ) تیره ای از ایل نفر می باشد و ایل نفر یکی از ایلات خمسه ٔ فارس است : ایلات خمسه مرکبند از پنج ایل بزرگ (اینانلو، بهارلو، عرب ، باصری ، نفر)... نف