بی صبریلغتنامه دهخدابی صبری . [ ص َ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت بی صبر. عدم شکیبایی . عدم تحمل . (ناظم الاطباء). بی طاقتی . جزع . ناشکیبایی . ناشکیبی . بی آرامی : چنین تا مدتی در خ
بیصبریفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیتحملی، بیطاقتی، بیقراری، ناشکیبایی، ناشکیبی، ناصبوری ۲. بیتابی، بیطاقتی ≠ شکیبایی، صبوری
بی تابیلغتنامه دهخدابی تابی . (حامص مرکب ) بی صبری و ناشکیبایی و ناتوانی و درماندگی . (ناظم الاطباء). بی قراری . بی طاقتی . (فرهنگ فارسی معین ).
نابرداریلغتنامه دهخدانابرداری .[ ب ُ ] (حامص مرکب ) بی صبری . ناشکیبائی . (ازناظم الاطباء). || ناچاری . لاعلاجی . (ناظم الاطباء).