بی بهافرهنگ انتشارات معین(بَ) (ص مر.) 1 - بی ارزش ، بی قیمت . 2 - پُربها، گرانبها، آنقدر که نتوان برایش قیمتی تعیین کرد.
بی قیمتلغتنامه دهخدابی قیمت . [ م َ ] (ص مرکب ) (از: بی + قیمت )بی بها و بی قدر و بی ارز. (ناظم الاطباء) : گنده و بی قیمت و دون و حقیرریش همه گوه و تنش پرکلخج . عماره .بی قیمت است