بیادراریanuria, anuresisواژههای مصوب فرهنگستانناتوانی کلیهها از تولید پیشاب یا وجود انسداد در نقطهای از میزراه که به عدم دفع پیشاب منجر شود
بیمارداریلغتنامه دهخدابیمارداری . (حامص مرکب ) مریض داشتن . مریض داری . || پرستاری و مواظب بیمار بودن . (ناظم الاطباء). پرستاری بیمار. بیماربانی . بیماروانی . پرستاری . تمریض . (یادد
بیمارداریلغتنامه دهخدابیمارداری . (حامص مرکب ) مریض داشتن . مریض داری . || پرستاری و مواظب بیمار بودن . (ناظم الاطباء). پرستاری بیمار. بیماربانی . بیماروانی . پرستاری . تمریض . (یادد
زواریلغتنامه دهخدازواری . [ زَ ] (حامص ) بیمارداری . پرستاری بیمار. شغل زَوار. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). خدمت . (از فهرست ولف ) : یکی دختری از نژاد کیان زبهر زواریش بسته میان .
بیماروانیلغتنامه دهخدابیماروانی . [ مارْ ] (حامص مرکب ) بیماربانی . بیمارداری . پرستاری . (یادداشت مؤلف ): تطلیة؛ بیماروانی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). التمریض ؛ ب