استنتاج بیواسطهimmediate inferenceواژههای مصوب فرهنگستاناستدلالی که در آن نتیجه از مقدمهای واحد به دست میآید، مانند نقض محمول و عکس مستوی و عکس نقیض
سینمای بیواسطهdirect cinemaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از فیلم مستند که در آن وقایع جلوی دوربین با حداقل دستکاری، یعنی بدون بازسازی و نورپردازی و تمرین و حذف در مرحلۀ تدوین، ضبط میشود
بیطوالیسلغتنامه دهخدابیطوالیس . (اِخ ) از فلاسفه ٔ طبیعیین و کتاب اسرارالطبیعه از اوست . (ابن الندیم ).
بیاوارلغتنامه دهخدابیاوار. (اِ) شغل و کار و عمل . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شغل و کار. (رشیدی ) : ندارد مشتری بر برج کیوان جز افزون دگر کار و بیاوار. عنصری .من نقش همی ب
دسترسی ممتازprivileged accessواژههای مصوب فرهنگستانآگاهی بیواسطه و غیراستنتاجی اولشخص از محتویات ذهن خویش که از دو نوع آگاهی دیگر، یعنی آگاهی از اشیای فیزیکی و حالتهای ذهنی دیگران، متمایز است
پروتئینتابیprotein foldingواژههای مصوب فرهنگستانخودساماندهی خودانگیخته و بیواسطۀ یک رشتۀ بسپپتیدی واتابیده یا نوظهور بهصورت یک ساختار سهبعدی منحصربهفرد
تفکر عینیconcrete thinkingواژههای مصوب فرهنگستانتفکر متمرکز بر تجربة بیواسطه و موضوعات (objects) و حوادث ویژه
شهودintuition 2واژههای مصوب فرهنگستانبینش یا ادراک بیواسطه که در برابر تعقل یا تأمل آگاهانه قرار دارد
گذراtransitiveواژههای مصوب فرهنگستانفعلی که مفعول بیواسطه میپذیرد متـ . متعدی فعل گذرا، فعل متعدی transitive verb