بینظمی شاتکیSchottky disorder, Schottky imperfectionواژههای مصوب فرهنگستاننقص ساختاری بلورهای یونی که تهیجای یونهای مثبت و منفی آن را پدید میآورد
بینظمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم نظمی، بیترتیبی، نابهسامانی، عدم هماهنگی، درهم برهمی، بههم ریختگی، درهم ریختگی، هرج ومرج اختلال، تلاطم، شلوغی، آشوب جنجال، سروصدا، قال، همهمه، صدای
بینظمیdisorder 2واژههای مصوب فرهنگستان[شیمی] انحراف از ساختار منظم در اشغال مواضع شبکه در بلوری که بیشتر از یک عنصر دارد [فیزیک] هرگونه انحراف از آرایش منظم اجزای سازندۀ خانک واحد در بلور
گذارنظم ـ بینظمیorder-disorder transitionواژههای مصوب فرهنگستانتغییر چیدمان اتمهای یکی از عناصر در ساختار شبکهای آلیاژ از وضعیت منظم به وضعیت کاتورهای یا برعکس
بینظمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم م، مغشوش، متشنج، متلاطم آلاپلنگی، نابهسامان، شیرتوشیر، پرهرجومرج، بیقانون [فرد نامنظم:] نامنظم▼
کژآهنگی پیوستهcontinuous arrhythmiaواژههای مصوب فرهنگستانبینظمی در قدرت و کیفیت و توالی ضربان نبض که بهصورت پدیدهای پایدار استمرار دارد
آلایۀ تصویرimage artifactواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه بینظمی در یک تصویر که براثر کارکرد نامناسب سامانۀ تصویرسازی یا هرگونه چگالی نامطلوب در تصویر رخ دهد
نقص فرنکلFrenkel defectواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بینظمی در شبکۀ بلور که با جابهجایی یک اتم از جایگاه اصلیاش در شبکه به مکانی خالی به وجود میآید متـ . زوج فرنکل Frenkel pair