بیقراریrestlessnessواژههای مصوب فرهنگستانحالتی که در آن فرد در زمانی محدود فعالیتهایی ظاهراً بیهدف انجام میدهد
بی قراریلغتنامه دهخدابی قراری . [ ق َ ] (حامص مرکب ) بی ثباتی . حالت و کیفیت بی قرار. ناپایداری . (از ناظم الاطباء). مقابل ثبات و سکون . || بی آرامی و قَلَق و وحشت و اضطراب . (ناظم الاطباء). تململ . برم . تبعص . تبعصص . ضجر. بی طاقتی . بی تابی . (یادداشت مؤلف ) (از منتهی الارب ): جواظ، ضجر، اجنث
بی قراریدیکشنری فارسی به انگلیسیfidget, flush, fussiness, impatience, inquietude, itch, restiveness, restlessness, uneasiness, unrest, writhe
نشانگان پابیقراریrestless-leg syndrome, RLS, Ekbom’s syndrome, tachyathetosisواژههای مصوب فرهنگستانبیقراری و انقباض عضلات پا بهصورت لرزش و پرش در هنگام استراحت بهطور نشسته یا خوابیده یا پس از به بستر رفتن در شب