بیتفاوتی شهوانیerotic apathyواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت یا نشانگان کممیلی که در آن برانگیزش جنسی تحت شرایط طبیعی پدید نمیآید
بیتفاوتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی اوتی، بیعلاقگی، بیخیالی، عدم کنجکاوی، اکراه، تهییجناپذیری، عدم فعالیت، غفلت، عدل، وسط راه باعث بیتفاوتی، عدم اهمیت
بیتفاوتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بیطرف، باریبههرجهت، بیخیال، بیعلاقه، بیعاطفه، بیزار، خونسرد، تعجبنزده، تهییجناپذیر، غافل، بیکار، عادل، بیسلیقه، نامصمم
بیتفاوت بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بیتفاوت بودن، اهمیت ندادن، یکدستی گرفتن، دست کم گرفتن، سبک داشتن تفاوت نکردن، فرقی نداشتن، بی اهمیت بودن، ناچیز بودن بیچاره بودن
پدیدة ناظر بیتفاوتbystander effectواژههای مصوب فرهنگستانرفتار شاهد و ناظر یا شاهدان و ناظرانی که مانند تماشاگر به صحنة حادثه مینگرند و از کمکرسانی به قربانی یا قربانیان خودداری میکنند
بیتفاوتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی اوتی، بیعلاقگی، بیخیالی، عدم کنجکاوی، اکراه، تهییجناپذیری، عدم فعالیت، غفلت، عدل، وسط راه باعث بیتفاوتی، عدم اهمیت
نشانگان بیاحساسیapathy syndromeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دوریگزینی هیجانی نظیر بیتفاوتی در بسیاری از زندانیان جنگی یا سایر قربانیان فجایع که بهمنزلۀ عملی برای حفظ ثبات در فرد به کار گرفته میشود
نشانگان بیانگیزگیamotivational syndromeواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهعلائمی نظیر بیاحساسی و بیتفاوتی و کاهش سطح کارمایه و کاهش توانایی تمرکز براثر مصرف مفرط و طولانیمدت حشیش یا ماریجوانا
فقدان تحیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ان تحیر، بیتفاوتی، فقدان هیجان، بیخیالی، خونسردی، آرامش، فقدان حساسیت روحی، عادت