بیگاریلغتنامه دهخدابیگاری . (حامص ) نسبت به بیگار است . کار اجباری بی مزد. (یادداشت مؤلف ). کار بی مزد. کار رایگان . سخره . شاکار. شایگان : از عبدالملک نقاش مهندس شنودم که روزی پ