بیکانرلغتنامه دهخدابیکانر. [ ن ِ ] (اِخ ) مملکت سابق نواب نشین که اکنون جزء راجستان (هند) است . در 1465 م . بوسیله ٔ یکی از سرکردگان راجپوتها تأسیس گردید و کرسی آن بیکانر در 1485
بوکانلغتنامه دهخدابوکان . (اِخ ) دهی از دهستان الموت ، بخش معلم کلایه در شهرستان قزوین واقع است و 136 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
بوکانلغتنامه دهخدابوکان . (اِ خ ) نام یکی از بخشهای شهرستان مهاباد در جنوب شرقی مهاباد در استان چهارم (آذربایجان غربی ). مرکز آن قصبه ٔ بوکان در 56کیلومتری جنوب شرقی مهاباد و در
بوکانلغتنامه دهخدابوکان . (اِ) نعل آهنی باشد که بوقت رفتن بالای برف ، در پا کنند. || برف خانه . (آنندراج ).
بوکانلغتنامه دهخدابوکان . (اِخ ) دهی از دهستان کمین است که در بخش زرقان شهرستان شیراز واقع است . و 560 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
بیکانرلغتنامه دهخدابیکانر. [ ن ِ ] (اِخ ) مملکت سابق نواب نشین که اکنون جزء راجستان (هند) است . در 1465 م . بوسیله ٔ یکی از سرکردگان راجپوتها تأسیس گردید و کرسی آن بیکانر در 1485
رنیلغتنامه دهخدارنی . [ رِ ] (اِخ ) قصبه ای است در ناحیه ٔ راجبوتا از کشور هندوستان واقع در 180هزارگزی شمال شرقی بیکانیر. دارای 5200 تن جمعیت است و از آن میان 985 تن مسلمان هست
بوکانلغتنامه دهخدابوکان . (اِخ ) دهی از دهستان الموت ، بخش معلم کلایه در شهرستان قزوین واقع است و 136 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
بوکانلغتنامه دهخدابوکان . (اِ خ ) نام یکی از بخشهای شهرستان مهاباد در جنوب شرقی مهاباد در استان چهارم (آذربایجان غربی ). مرکز آن قصبه ٔ بوکان در 56کیلومتری جنوب شرقی مهاباد و در
بوکانلغتنامه دهخدابوکان . (اِ) نعل آهنی باشد که بوقت رفتن بالای برف ، در پا کنند. || برف خانه . (آنندراج ).