26 فرهنگ

1903 مدخل


ترجمه مقاله

بینوا

binavā

۱. بی‌چیز.
۲. بیچاره.
۳. بی‌سروسامان.
۴. ناتوان؛ درمانده.
۵. بدبخت.

آسوپاس، بیچاره، پریشانحال، تهیدست، درمانده، درویش، فقیر، گدا، محتاج، مستمند، مسکین، مفلس، نادار، ندار ≠ دارا

beggar, beggarly, desolate, hapless, helpless