بی نزاکتدیکشنری فارسی به انگلیسیbarbarian, coarse, discourteous, graceless, impolite, indelicate, lowbred, offhand, ribald, unceremonious, vulgar
بیتربیتیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیادبی، بینزاکتی ≠ ادب، نزاکت ۲. بیفرهنگی، نافرهیختگی ≠ فرهیختگی ۳. گستاخی
بازاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. تاجر، سوداگر، کاسب ۲. حسابگر ۳. عامی، بینزاکت ۴. عامیانه، بیارزش، پیشپاافتاده، مبتذل ۵. نامرغوب
بیتربیتفرهنگ مترادف و متضادبیادب، بیپرنسیپ، بیدیسیپلین، بیفرهنگ، بینزاکت، عامی، گستاخ، نامودب ≠ باتربیت، مودب
بیدیسیپلینفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیانضباط، بینظم، قانون شکن، غیرمنضبط، نظمگریز ۲. بیادب، بیتربیت، بینزاکت، نافرهیخته ≠ منضبط