بیمناکلغتنامه دهخدابیمناک . (ص مرکب ) ترسنده و خائف . (فرهنگ نظام ). ترسناک . (آنندراج ). جبان . (ناظم الاطباء). هراسناک . (یادداشت مؤلف ) : موی سر جغبوت و جامه ریمناک وز برونسو
بیمناکفرهنگ مترادف و متضاد۱. ترسو، ترسیده، متوحش، مرعوب، مستوحش، وحشتزده، هراسان ≠ جسور ۲. ترسناک، ترسو، خوفناک، سهمناک، هولناک ۳. اندیشناک، متوهم