بیملغتنامه دهخدابیم . (اِ) ثمریست شبیه بِه ْ. به کوچکی و صلب و با زغب بسیار زیاده از به و انطاکی گفته که درخت آن را پیوند از سیب و امرود و یا با نهال بلوط و یا شاه بلوط مینماین
بیمفرهنگ مترادف و متضاداضطراب، پروا، ترس، ترسکاری، تشویش، جبن، خارخار، خلجان، خوف، رعب، فزع، محابا، مخافت، نگرانی، واهمه، وحشت، وهم، هراس، هول، هیبت ≠ رجا
منذرلغتنامه دهخدامنذر. [ م ُ ذِ ] (ع ص ) بیم کننده . (دهار) (مهذب الاسماء). ترساننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ). آگاه سازنده و پنددهنده و آنکه می ترساند. (ناظم الاطباء)
نذیرفرهنگ نامها(تلفظ: nazir) (عربی) (در اعلام) از القاب پیغمبر اکرم (ص) برگرفته از قرآن کریم ؛ (در قدیم) ترساننده ، بیم دهنده ، در مقابلِ بَشیر .