بیل وردیلغتنامه دهخدابیل وردی . [ وِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان قره ولی و حاجی آباد در 535000 گزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
بیگ وردیلغتنامه دهخدابیگ وردی . [ ب َ / ب ِ وِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خاوه ٔ بخش دلفان شهرستان خرم آباد است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
امام وردی بیکلغتنامه دهخداامام وردی بیک . [ اِ وِ ب َ ] (اِخ ) (انتخابی ) شاعری از اهل خراسان بود که در هند نشو و نما یافت و در جوانی درگذشت . صاحب تذکره ٔ مرآة الخیال نویسد: امام وردی ب
امام وردی بیکلغتنامه دهخداامام وردی بیک . [ اِ وِ ب َ ] (اِخ ) (ساریولیلو) نیابت حکومت کرمان را در اوایل کار نادرقلی (نادرشاه افشار) داشت و در سال 1143 هَ . ق . هنگام محاصره و تسخیر فراه
امام وردی بیکلغتنامه دهخداامام وردی بیک . [ اِ وِ ب َ ] (اِخ ) از سرداران نادرشاه افشار بود و مدتی در حدود سال 1149 هَ . ق . نظارت بیوتات خاصه را داشته است . رجوع به جهانگشای نادری چ انو
امام وردی بیکلغتنامه دهخداامام وردی بیک . [ اِ وِ ب َ ] (اِخ ) پسر قرچقای خان سپهسالار شاه عباس اول که در سال 1033 هَ . ق . در گرجستان به اتفاق پدرش کشته شده . رجوع به تاریخ عالم آرای عب
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شاه افغان درّانی ابدالی (از 1160 تا 1187 هَ . ق .). ابوالحسن گلستانه در مجمل التواریخ آرد: احمدخان ولد زمان خان ابدالی سدوزه ای قبل از ا
بیگ وردیلغتنامه دهخدابیگ وردی . [ ب َ / ب ِ وِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خاوه ٔ بخش دلفان شهرستان خرم آباد است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
چهرلغتنامه دهخداچهر. [ چ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاربخش هرسین شهرستان کرمانشاهان . در 18هزارگزی باختر هرسین و هزارگزی باختر راه شوسه ٔ هرسین به کرمانشاه واقع است ، 628 تن
امام وردی بیکلغتنامه دهخداامام وردی بیک . [ اِ وِ ب َ ] (اِخ ) (انتخابی ) شاعری از اهل خراسان بود که در هند نشو و نما یافت و در جوانی درگذشت . صاحب تذکره ٔ مرآة الخیال نویسد: امام وردی ب
امام وردی بیکلغتنامه دهخداامام وردی بیک . [ اِ وِ ب َ ] (اِخ ) (ساریولیلو) نیابت حکومت کرمان را در اوایل کار نادرقلی (نادرشاه افشار) داشت و در سال 1143 هَ . ق . هنگام محاصره و تسخیر فراه