۱. آزرده.
۲. روگردان و گریزان از چیزی.
۳. کسی که از چیزی بدش بیاید و از آن دوری کند.
بری، بیمیل، روگردان، دلزده، سیر، ضجور، گریزان، متنفر، مشمئز، منزجر، نافر، نفور، وازده ≠ راغب، علاقهمند، مایل
allergic, antipathetic, averse, disgusted, full , hater, reluctant, sick, weary