بیراقلغتنامه دهخدابیراق . [ ب َ ] (ترکی ، اِ) بیرق . علم و لواء. || نشان . || سپاه . (ناظم الاطباء). و رجوع به بیرق شود.
بیراقدارلغتنامه دهخدابیراقدار.[ ب َ ] (نف مرکب ) بیرقدار. علمدار. (ناظم الاطباء). و رجوع به بیرقدار شود.
بوراقلغتنامه دهخدابوراق . (ع اِ) بوره . (ناظم الاطباء). بوراک . بوره . بُراکس . (از اشتینگاس ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
بیرادلغتنامه دهخدابیراد. (ص مرکب ) مرد پیر و کهنسال . (آنندراج ). پیر و سالدیده . || ضعیف و ناتوان . (ناظم الاطباء).
بیراقدارلغتنامه دهخدابیراقدار.[ ب َ ] (نف مرکب ) بیرقدار. علمدار. (ناظم الاطباء). و رجوع به بیرقدار شود.
بوراقلغتنامه دهخدابوراق . (ع اِ) بوره . (ناظم الاطباء). بوراک . بوره . بُراکس . (از اشتینگاس ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
بیرادلغتنامه دهخدابیراد. (ص مرکب ) مرد پیر و کهنسال . (آنندراج ). پیر و سالدیده . || ضعیف و ناتوان . (ناظم الاطباء).