بیت الاحزانلغتنامه دهخدابیت الاحزان . [ ب َ تُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) خانه ٔ غم ها. غم خانه . || (اِخ ) خانه ای که یعقوب برای خود گزید و در آن خانه می نشست و در فراق یوسف می گریست : و در
بیت اللحملغتنامه دهخدابیت اللحم . [ ب َ تُل ْ ل َ ] (اِخ ) شهریست به شام فلسطین که مولود عیسی پیغمبر (ع ) آنجا بوده است . (حدود العالم ). رجوع به اورشلیم و قدس شود.
بیت الاخوةلغتنامه دهخدابیت الاخوة. [ ب َ تُل ْ اِ وَ ] (اِخ ) در علم احکام نجوم ، برج پس از بیت المال و آن بیت بیست وسوم است . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به بیت اخوان شود.
بیت الاصدقاءلغتنامه دهخدابیت الاصدقاء. [ ب َ تُل ْ اَ دِ ] (اِخ ) در احکام نجوم برج پس از بیت السفر والدین باشد و آن بیت یازدهم است . (یادداشت بخط مؤلف ).
بیت الاصناملغتنامه دهخدابیت الاصنام . [ ب َ تُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) بتخانه . بغستان . (مفاتیح ). بهارخانه . بتکده .هیکل . بهار. رجوع به ذیل هر یک از این کلمات شود.
بیت الاعداءلغتنامه دهخدابیت الاعداء. [ ب َ تُل ْ اَ ] (اِخ ) در احکام نجوم برج پس از بیت الاصدقاءباشد و آن بیت دوازدهم است . (یادداشت بخط مؤلف ).
بیت الحزنلغتنامه دهخدابیت الحزن . [ ب َ تُل ْ ح َ زَ / ح ُ ] (ع اِ مرکب ) بیت حزن . بیت احزان . کنایه از خانه ٔ یعقوب پس از آنکه یوسف از او جدا شد. (از آنندراج ). خانه و حجره ٔ یعقوب
بیت احزانلغتنامه دهخدابیت احزان . [ ب َ / ب ِ ت ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به بیت الاحزان و بیت الحزن شود.
بیت حزنلغتنامه دهخدابیت حزن . [ ب َ / ب ِ ت ِ ح َ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیت الاحزان : صفیر بلبل شوریده و نفیر هزاربرای وصل گل آمد برون ز بیت حزن . حافظ.رجوع به بیت الاحزان
یزدیلغتنامه دهخدایزدی . [ ی َ ] (اِخ ) ملا عبدالخالق بن عبدالرحیم یزدی ، مقیم مشهد، و از شاگردان شیخ احمد احسایی بود و در فقه و اصول و کلام مقامی عالی داشت . مدرس حرم مطهر بود و
قمیلغتنامه دهخداقمی . [ ق ُم ْ می / می ](اِخ ) عباس (حاج شیخ ...) ابن محمدرضابن ابوالقاسم . از علما و محدثان معروف عصر حاضر بود. در قم متولد شد و معلومات ابتدائی را در آن شهر ف