همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

بیتاب

مترادف

بیصبر، بیطاقت، بیقرار، سراسیمه، مضطرب، ناآرام، ناشکیب ≠ آرام، شکیبا، صبور

دیکشنری

impatient

جست‌وجوی دقیق

بیتاب

فرهنگ مترادف و متضاد

بیصبر، بیطاقت، بیقرار، سراسیمه، مضطرب، ناآرام، ناشکیب ≠ آرام، شکیبا، صبور

بیتاب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

impatient

جست‌وجوی هم‌آوا

بی تاب

لغت‌نامه دهخدا

بی تاب . (ص مرکب ) بیقرار و بی طاقت . (آنندراج ). آنکه آرام و قرار ندارد. بی قرار. بی طاقت . (فرهنگ فارسی معین ). ناتوان و ضعیف و زبون و ناشکیبا و بی آرام . (نا

بی تاب

دیکشنری فارسی به عربی

نافذ الصبر

بی تاب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

agog, eager, frantic, fretful, itchy, resistless, restless

بی تاب

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

بی‌قرار؛ بی‌طاقت؛ کسی که قرار و آرام ندارد.

جست‌وجوی مشابه

بیتابانه

لغت‌نامه دهخدا

بیتابانه . [ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) بزودی و فوراً و بخودی خود.(ناظم الاطباء). بی تحمل . بی توان . رجوع به تاب شود.

بیتابی

دیکشنری فارسی به عربی

اضطراب

بیتابی

فرهنگ مترادف و متضاد

بیقراری، جزع، زاری، فزع، ناآرامی، ناشکیبایی، ناشکیبی ≠ آرامش، قرار

بیتابی نکننده

دیکشنری فارسی به انگلیسی

inexhaustible

بیابانیه

لغت‌نامه دهخدا

بیابانیه . [ نی ی َ / ی ِ ] (معرب ، ص نسبی ) مؤنث بیابانی . ج ، بیابانیات . (فرهنگ فارسی معین ).

جست‌وجوی متن

بیشکیب

فرهنگ مترادف و متضاد

بیتاب، بیصبر، بیطاقت، بیقرار، ناحمول، ناشکیب ≠ شکیبا، صبور

بیصبر

فرهنگ مترادف و متضاد

بیتاب، بیتحمل، بیطاقت، بیقرار، عجول، ناشکیب، ناشکیبا ≠ شکیبا، صبور

بیطاقت

فرهنگ مترادف و متضاد

بیتاب، بیصبر، بیقرار، کمحوصله، ناآرام، ناصبور ≠ حمول، شکیبا، صبور

ناشکیب

فرهنگ مترادف و متضاد

بیتاب، بیتحمل، کمطاقت، ناشکیبا، ناصبور ≠ شکیبا، صبور

بیتابانه

لغت‌نامه دهخدا

بیتابانه . [ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) بزودی و فوراً و بخودی خود.(ناظم الاطباء). بی تحمل . بی توان . رجوع به تاب شود.