بیمانندفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیبدیل، بیمثال، بیچون، بیمثل، بینظیر، بیهمتا، فرد، فرید، یکتا، یگانه ۲. تک، نادر، نادره، یکه ≠ عادی ۳. یتیم
بی آورلغتنامه دهخدابی آور. [ وَ ] (ص مرکب ) بی همال . (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). بی چون . بی مانند. بی همال : در کفایت بی نظیری در مروت بی بدیل در سخاوت بی همالی در سخن بی آوری . س