بیاضیلغتنامه دهخدابیاضی . [ ب َ ] (ص نسبی ) شعر عالی قابل یادداشت کردن در بیاض . (فرهنگ فارسی معین ).
بیاضیفرهنگ انتشارات معین(بَ) (اِ.) کتاب و دفتری که از طول باز می شود و از عرض ، شیرازه بندی و ته بندی می شود.
حکم بیاضیلغتنامه دهخداحکم بیاضی . [ ح ُم ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حکمی که تنها به امضاء یا مهر شاه یا امیری رسد و بدفاتر نگذرد، برای پنهان ماندن محتوی آن یا تسریع در ارسال و ا
جرجس بیاضیلغتنامه دهخداجرجس بیاضی . [ ] (اِخ ) او راست : مقاله ای از مکولی درباره ٔ شرح حال ادیسون . (از معجم المطبوعات ).
علی بیاضیلغتنامه دهخداعلی بیاضی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالجلیل بیاضی . متکلم و مناظر قرن ششم هجری . وی در دارالنقابه ٔ ری سکنی داشت .او راست : 1 - الاحوال . 2 - الاعتصام فی ع
علی بیاضیلغتنامه دهخداعلی بیاضی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمدبن یونس بیاضی عاملی نباطی ، ملقّب به زین الدین و مکنّی به ابومحمد. متکلم بود و در سال 877 هَ . ق . درگذ
ولی دشت بیاضیلغتنامه دهخداولی دشت بیاضی .[ وَ ی ِ دَ ت ِ ب َ ] (اِخ ) وی از شعرای معروف توابع قاین است ، و مولد وی به سبب سپیدی خاکش دشت بیاض نامیده شده است . در غزلسرایی طبعی متین دارد.
حکم بیاضیلغتنامه دهخداحکم بیاضی . [ ح ُم ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حکمی که تنها به امضاء یا مهر شاه یا امیری رسد و بدفاتر نگذرد، برای پنهان ماندن محتوی آن یا تسریع در ارسال و ا
جرجس بیاضیلغتنامه دهخداجرجس بیاضی . [ ] (اِخ ) او راست : مقاله ای از مکولی درباره ٔ شرح حال ادیسون . (از معجم المطبوعات ).
علی بیاضیلغتنامه دهخداعلی بیاضی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالجلیل بیاضی . متکلم و مناظر قرن ششم هجری . وی در دارالنقابه ٔ ری سکنی داشت .او راست : 1 - الاحوال . 2 - الاعتصام فی ع
علی بیاضیلغتنامه دهخداعلی بیاضی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمدبن یونس بیاضی عاملی نباطی ، ملقّب به زین الدین و مکنّی به ابومحمد. متکلم بود و در سال 877 هَ . ق . درگذ
ولی دشت بیاضیلغتنامه دهخداولی دشت بیاضی .[ وَ ی ِ دَ ت ِ ب َ ] (اِخ ) وی از شعرای معروف توابع قاین است ، و مولد وی به سبب سپیدی خاکش دشت بیاض نامیده شده است . در غزلسرایی طبعی متین دارد.