بی آنکهلغتنامه دهخدابی آنکه . [ ک ِ ] (حرف ربط مرکب ) بدون : ماه سه شبه از بر گردن بنگارنداز غالیه بی آنکه همی غالیه دارند. منوچهری .تا مقرر گردد که بی آنکه خونی ریخته آید این کاره
بیانکلغتنامه دهخدابیانک . [ ن َ ] (اِ) گیاهی باشد که از آن بوریا بافند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). نی که از آن بوریا می بافند. (ناظم الاطباء).
بیانهلغتنامه دهخدابیانه . [ ب َ ن َ ] (اِخ ) نام شهری است درهندوستان که نیل از آنجا خیزد و آن چیزی باشد که بدان چیزها رنگ کنند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). شهری در هند که نی
بیانیهلغتنامه دهخدابیانیه . [ ب َ نی ی َ ] (اِخ ) از فرق غلاة پیروان بیان بن سمعان تمیمی نهدی که ادعای نبوت کرده و معتقد به تناسخ و رجعت بود، و او در ابتدا خود را جانشین ابوهاشم ع
بی از آنلغتنامه دهخدابی از آن . [ اَ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ) بدون . بی آنکه : بی از آن کاید ازو هیچ خطا از کم و بیش سیزده سال کشید او ستم دهر ذمیم .ابوحنیفه ٔ اسکافی (سبک شناسی ج 1 ص
بیانکلغتنامه دهخدابیانک . [ ن َ ] (اِ) گیاهی باشد که از آن بوریا بافند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). نی که از آن بوریا می بافند. (ناظم الاطباء).
بیانهلغتنامه دهخدابیانه . [ ب َ ن َ ] (اِخ ) نام شهری است درهندوستان که نیل از آنجا خیزد و آن چیزی باشد که بدان چیزها رنگ کنند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). شهری در هند که نی
بیانیهلغتنامه دهخدابیانیه . [ ب َ نی ی َ ] (اِخ ) از فرق غلاة پیروان بیان بن سمعان تمیمی نهدی که ادعای نبوت کرده و معتقد به تناسخ و رجعت بود، و او در ابتدا خود را جانشین ابوهاشم ع