بنیادلغتنامه دهخدابنیاد. [ ب ُ ] (اِ مرکب ) پهلوی «بون دات » پارسی باستان «بونه داتی » (در بن قرارداده ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). مرکب است از «بن » بمعنی پایان و «یاد»، به
بنیادآبادلغتنامه دهخدابنیادآباد. [ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان گنجگاه بخش سنجید است که در شهرستان هروآباد واقع شده است . و دارای 567 تن سکنه است . ایل والی کانلو در آنجا سکنی دارند. (
بنیادآبادلغتنامه دهخدابنیادآباد. [ ب ُ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان گرم بخش ترک است که در شهرستان میانه واقع شده است . و دارای 198 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
بنیالغتنامه دهخدابنیا. [ ب َ ] (اِ) آذوقه و مأکولاتی که از خارج در شهری حمل میکنند. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ).
بنیادلغتنامه دهخدابنیاد. [ ب ُ ] (اِ مرکب ) پهلوی «بون دات » پارسی باستان «بونه داتی » (در بن قرارداده ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). مرکب است از «بن » بمعنی پایان و «یاد»، به
بنیادآبادلغتنامه دهخدابنیادآباد. [ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان گنجگاه بخش سنجید است که در شهرستان هروآباد واقع شده است . و دارای 567 تن سکنه است . ایل والی کانلو در آنجا سکنی دارند. (
بنیادآبادلغتنامه دهخدابنیادآباد. [ ب ُ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان گرم بخش ترک است که در شهرستان میانه واقع شده است . و دارای 198 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
بنیالغتنامه دهخدابنیا. [ ب َ ] (اِ) آذوقه و مأکولاتی که از خارج در شهری حمل میکنند. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ).