بَرنماbanner 2واژههای مصوب فرهنگستاننوعی آگهی که معمولاً بهصورت مستطیل ثابتی در جاهای معینی از صفحۀ وب نمایان میشود
بَرنمارُباییbanner grabbing, banner scrapingواژههای مصوب فرهنگستانحملهای برای پی بردن به بَرنما یا نگارش برنامه یا سامانۀ عامل
بَرنمارُباییbanner grabbing, banner scrapingواژههای مصوب فرهنگستانحملهای برای پی بردن به بَرنما یا نگارش برنامه یا سامانۀ عامل
نوبارلغتنامه دهخدانوبار. [ ن َ / نُو ] (ص مرکب ) نوبر. درختی که سال اول است که بر آورده . (یادداشت مؤلف ). درختی که برای نخستین بار به میوه نشسته و میوه آورده است . برنما.
نوبرلغتنامه دهخدانوبر. [ ن َ / نُو ب َ ](ص مرکب ، اِ مرکب ) نوبرآمده . (جهانگیری ) (از برهان قاطع). نورس . (انجمن آرا).هر گیاه و نبات پیش رس که نو برآمده باشد. (ناظم الاطباء). گ
پرستیدنلغتنامه دهخداپرستیدن . [ پ َ رَ دَ ] (مص ) (یک مصدر بیش ندارد، پرستیدم . پرست !) عبادت . عبادت کردن . اقراء. تقرء. (منتهی الارب ). نسک . تعبد : و [ صقلابیان ] همه آتش پرستند
آزلغتنامه دهخداآز. (اِ) زیاد جُستن . زیاده جوئی . افزون خواهی . افزون طلبی . خواهش بسیاری از هر چیز. طمع. ولع. حرص . شره . شُح ّ. تنگ چشمی : از فرطعطای او زند آزپیوسته ز امتلا