بوغنجلغتنامه دهخدابوغنج . [ غ َ ] (اِ) شونیز. و آن تخمی است ریزه و سیاه رنگ و بعربی حبةالسودا خوانند. (برهان ) (آنندراج ). سیاه دانه . (رشیدی ) (الفاظ الادویه ). سیاهدانه . شونیز
بوغنجلغتنامه دهخدابوغنج . [ غ َ ] (اِخ ) فوشنج را گفته اند و آن قصبه ای است در خراسان نزدیک قندهار. (برهان ) (آنندراج ). نام موضعی است . (ناظم الاطباء). رجوع به بوشنج و فوشنج شود
بورنجان بالالغتنامه دهخدابورنجان بالا. [ رَ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیضا است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است . و 139 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
بورنجانلغتنامه دهخدابورنجان . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه که در بخش مرکزی شهرستان کازرون واقع است . و 555 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
بوزنجردلغتنامه دهخدابوزنجرد. [ زَ ج ِ ] (اِخ ) قریه ای است از قراء همدان در یک منزلی و آن طرف ساوه است و از آنجا است : ابویعقوب یوسف بن ایوب بن یوسف بن حسن بن وهرة همدانی بوزنجردی
بوزنجردلغتنامه دهخدابوزنجرد.[ زَ ج ِ ] (اِخ ) قریه ای است از قراء مرو در طرف دشت . از آنجا است : ابواسحاق ابراهیم بن هلال بن عمروبن سیاوش هاشمی بوزنجردی . (لباب الانساب ) (معجم الب
بوزنجردیلغتنامه دهخدابوزنجردی . [ زَ ج ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به بوزنجرد که قریه ای است از قرای مرو در طرف دشت . (از لباب الانساب ) (از الانساب سمعانی ).
شونیزفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگیاهی خودرو با برگهای یا بنفش و دانههای ریز سیاه که گذشته مصرف دارویی داشته؛ سیاهدانه؛ نانخواه؛ بوغنج.
حبةالسوداءلغتنامه دهخداحبةالسوداء. [ ح َب ْ ب َ تُس ْ س َ ] (ع اِ مرکب ) شونیز. نانخواه . شینیز. شونوز. شهنیز. حبةالمبارکة. کبودان . کِرنج . سویداء. کلونجی .(فهرست مخزن الادویه ). سیا
حبةالمبارکةلغتنامه دهخداحبةالمبارکة. [ ح َب ْ ب َتُل ْ م ُ رَ ک َ ] (ع اِ مرکب ) شونیز. بشمة. سویداء. کلونجی . سیاه تخمه . سیاه دانه . حبةالبراکة. غَرفج . خونجک . بوغنج . حبةالسوداء .
شونیزلغتنامه دهخداشونیز. (اِ) سیاه دانه را گویند و به عربی حبةالسودا خوانند و آن تخمی باشد که بر روی خمیر نان پاشند. (برهان ). مرادف شنیز و شونیز معرب آن . (رشیدی ). سیه دانه . (
بورنجان بالالغتنامه دهخدابورنجان بالا. [ رَ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیضا است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است . و 139 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).