بوراکسفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهترکیب اسیدبوریک و سود که در طب و صنعت، ازجمله در ساختن شیشه و لعاب ظروف سفالی، و لحیمکاری به کار میرود؛ بوره؛ بورک؛ بورق؛ تنگار؛ تنکار؛ بورات دوسود.
بوریاکوبیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. حصیرکوبی؛ کوبیدن بوریا.۲. [مجاز] آمدوشد بسیار در مسجد یا خانه.۳. [مجاز] مهمانی و ولیمه که به مناسبت خانهای نوساز داده میشود.
بوریا کوبیلغتنامه دهخدابوریا کوبی . (حامص مرکب )کنایه از ضیافتی باشد که در خانه ٔ نو کنند. جشنی که بعد از ساختن خانه و عمارت کنند. (ناظم الاطباء) (برهان ) (آنندراج ). کنایه از آن است