بورهلغتنامه دهخدابوره . [ رَ / رِ ] (اِ) چیزی است مانند نمک و آنرا زرگران بکار برند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). نمک تلخ مزه بهندی ، سهاگا گویند. (غیاث ). ملحی است که از آب
بؤرةلغتنامه دهخدابؤرة. [ ب ُءْ رَ ] (ع اِ) (از «ب ٔر») مغاکچه . || آتشدان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آتشدان و این کلمه پوریون یونانی و «پور»
بورَهگویش بختیارینام نوعى بافتنى که از نخِ پرکِ تابیده مانندجاجیم بافته مىشود و از آن بهعنوانسفره خمیر، توبره، جوال کاه و مانند آناستفاده مىشود.
بؤرةلغتنامه دهخدابؤرة. [ ب ُءْ رَ ] (ع اِ) (از «ب ٔر») مغاکچه . || آتشدان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آتشدان و این کلمه پوریون یونانی و «پور»
ده بورهلغتنامه دهخداده بوره . [ دِه ْ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین شهرستان نهاوند. واقع در 4هزارگزی باختر نهاوند کنار رودخانه ٔ گاماسیاب . سکنه ٔ آن 300 تن و آب آن از رودخان
ومله بورهالغتنامه دهخداومله بورها. [ وَ م َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در 15 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه . سکنه ٔ آن 240