گا به گاگویش بختیاریگاو به گاو:1. به عاریه گرفتن گاوِ کارى براى کشاورزى و جبران آن با عاریه دادن گاو خود در زمانى دیگر؛ 2. وصلت میان دو خانواده با دادن دخترى و گرفتن دخترى دیگر.
پوستین به گازر دادنلغتنامه دهخداپوستین به گازر دادن . [ ب ِ زَ / زُ دَ] (مص مرکب ) صاحب برهان گوید کنایه از بدگوئی و عیب جوئیست . لکن در بیت های ذیل معزی و انوری چنین مینماید که بمعنی کار بغیر
پوستین به گازر داشتنلغتنامه دهخداپوستین به گازر داشتن . [ ب ِ زَ / زُ ت َ ] (مص مرکب ) کار بغیر اهل آن واگذار شده بودن : از غم صدف دو دیده پر دارم وز حادثه پوستین بگازر دارم .انوری .
پوستین به گازر فرستادنلغتنامه دهخداپوستین به گازر فرستادن . [ ب ِ زَ / زُ ف ِ رِ دَ ] (مص مرکب ) پوستین به گازر دادن : پوستین را به اولین منزل بفرستاد سوی گازر دل .سنائی .