بهکاراندازی نرمافزارsoftware deploymentواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ فعالیتهایی که یک سامانۀ نرمافزاری را به بهرهبرداری میرساند
بهلغتنامه دهخدابه . [ ب َ ه ه ](ع مص ) خداوند مرتبه و جاه شدن ، نزدیک سلطان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
بهلغتنامه دهخدابه . [ ب َه ْ ] (صوت ) وه . په . کلمه ٔ تحسین که در تعریف و تمجید استعمال شود.خوشا. خرّما. (فرهنگ فارسی معین ) (از ناظم الاطباء).به به . بخ . به . زه . احسنت .
فراهمسازی اَبرcloud provisioningواژههای مصوب فرهنگستانبه کاراندازی راهبرد ناظر بر رایانش اَبری یک سازمان
قادسلغتنامه دهخداقادس . [ دِ] (اِخ ) جزیره ای است در مغرب اندلس نزدیک توابع شذونه نزدیک به خشکی که میان آن و خشکی خلیج کوچکی است .طلسم مشهوری که گویند مردم بربر را از ورود به ان
فشار روانیstress 3واژههای مصوب فرهنگستانحالتی از پاسخ روانشناختی یا کاراندامشناختی به عوامل فشارزای درونی یا بیرونی که به تغییراتی در حالات هیجانی و رفتاری منجر میشود