برادرم به مدرسه نمیرود.گویش اصفهانی تکیه ای: dadim našše madrasa. طاری: beray(e)m madrasa našö. طامه ای: berâɂem madrasa naɂašu. طرقی: beray(o)m madrasa našö. کشه ای: berayem madrasa našö نطنزی: b
شلیلغتنامه دهخداشلی . [ ش ِ ] (اِخ ) پرسی بیش . شاعر غزلسرای انگلیسی (1792-1822م .). وی در خانواده ای نجیب و معروف به جهان آمد و کودکی بشاش و سبکروح بود. بخشی از تعلیمات او را
پسفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بنابراین: او بیمار شد، پس به مدرسه نرفت.۲. آنگاه؛ آنگه؛ بَعد از آن: بچهها بلند شدند، پس استاد آمد.۳. (اسم) عقب؛ پشت سر: ◻︎ تنِ من جمله پسِ دل رود و دل پس ت
کپلرلغتنامه دهخداکپلر. [ ک ِ ل ِ ] (اِخ ) (1571 - 1630 م .) ریاضی دان و منجم مشهور ایتالیایی . وی در شانزدهم ماه مه 1571 در ویل (ووتمبرگ ) بدنیا آمد پدرش میخانه ٔ محقری داشت . و
عین الدولهلغتنامه دهخداعین الدوله . [ ع َ نُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) سلطان عبدالمجید میرزابن سلطان عبدالمجید میرزابن فتحعلی شاه قاجار(1261 - 1345 هَ . ق .). از رجال دوره ٔ مظفرالدین شاه . و
خدابندهلغتنامه دهخداخدابنده . [ خ ُ ب َ دَ/ دِ ] (اِخ ) لقب سلطان محمد اولجایتو پادشاه مغولی است که از سال 703 تا 716 هَ .ق . بر ایران و متصرفات مغولی در حوالی ایران حکومت کرد. این