به طور وحشتناکدیکشنری فارسی به انگلیسیappallingly, awfully, fearfully, horribly, horridly, terribly, terrifyingly
زانتلغتنامه دهخدازانت . (اِخ ) از جزائر دریای ایونی واقع در سواحل غربی و جنوبی شبه جزیره ٔ بالکان است و فاصله ٔ آن تا شبه جزیره ٔ مره و جزیره ٔ سفالنی (یکی از جزائر سواحل غربی و
رویلغتنامه دهخداروی . (اِ) چهر. چهره . رخ . رخسار. وجه . صورت . محیا. مطلع. طلعت . معرف . منظر. دیدار. گونه . سیما. رو. (یادداشت مؤلف ). رو و رخسار است که به عربی وجه گویند. (
اردشیر بابکانلغتنامه دهخدااردشیر بابکان .[ اَ دَ / دِ رِ ب َ ] (اِخ ) مؤسس سلسله ٔ ساسانی . شورش و اختلالی که در آغاز قرن سوم میلادی در ایالت پارس واقع شد انحطاط قدرت اشکانیان را در آن
ارد اوللغتنامه دهخداارد اول . [ اُ رُ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) پادشاه اشکانی . این شاه پس از برادربتخت سلطنت تمام ایران نشست . در باب سنه ٔ جلوس او اختلاف است بعضی 56 و برخی 55 ق . م .