عربستانلغتنامه دهخداعربستان . [ ع َ رَ ب ِ ] (اِخ ) عربستان شبه جزیره ای است که از طرف جنوب به خلیج عدن و تنگه ٔ باب المندب و اقیانوس هند و دریای عمان و از مغرب به دریای سرخ (قلزم
خمینیلغتنامه دهخداخمینی . [ خ ُ م َ / م ِ ] (اِخ ) روح اﷲ. آیت اﷲ العظمی روح اﷲ الموسوی الخمینی .ولادت امام : امام خمینی رضوان اﷲ علیه روز بیستم جمادی الثانی (برابر با سالروز میل
شادنجلغتنامه دهخداشادنج . [ دَ ن َ ] (معرب ، اِ) معرب شادنه . حجرالدم . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). حجر الطور. حجر هندی . بیدوند. معرب شادنه و آن را حجرالدم نیز گویند و آن سنگی است نر
زیرچاقلغتنامه دهخدازیرچاق . (ص مرکب ) کمان کم زور را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). مقابل بالاچاق . (آنندراج ). || کنایه از کسی است که هر طور
مفسدلغتنامه دهخدامفسد. [ م ُ س ِ ] (ع ص ) تباه کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). تباه کننده . فسادکننده . (ناظم الاطباء). تباهکار. (مهذب الاسماء). فتنه ساز. فتنه انگیز.مضر.