بهم آمیختنلغتنامه دهخدابهم آمیختن . [ ب ِ هََ ت َ ] (مص مرکب ) درهم و مخلوط شدن . مخلوط کردن . (فرهنگ فارسی معین ).
بهاملغتنامه دهخدابهام . [ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ بَهْمَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).- سعدالبهام ؛ منزلی است از منازل قمر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
بهم برکردنلغتنامه دهخدابهم برکردن . [ ب ِ هََ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زیروزبر کردن . || خراب کردن . || پریشان کردن . (آنندراج ). آزرده کردن و تصدیع دادن . (ناظم الاطباء).
بهرملغتنامه دهخدابهرم . [ ب َ رَ ] (اِ) عُصْفُر. (از ذیل اقرب الموارد). بهرمان . عصفر. احریض . (ابن البیطار). عصفر است که گل کاجیره باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گل کاجیره .
بهصملغتنامه دهخدابهصم . [ ب ُ ص ُ ] (ع ص ) بسیار سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد).
fillدیکشنری انگلیسی به فارسیپر کن، پر کردن، پر شدن، انباشتن، سیر کردن، بار کردن، متراکم وانباشته کردن، نسخه پیچیدن، اکندن، باد کردن
بهم آمیختنلغتنامه دهخدابهم آمیختن . [ ب ِ هََ ت َ ] (مص مرکب ) درهم و مخلوط شدن . مخلوط کردن . (فرهنگ فارسی معین ).
بهاملغتنامه دهخدابهام . [ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ بَهْمَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).- سعدالبهام ؛ منزلی است از منازل قمر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
بهم برکردنلغتنامه دهخدابهم برکردن . [ ب ِ هََ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زیروزبر کردن . || خراب کردن . || پریشان کردن . (آنندراج ). آزرده کردن و تصدیع دادن . (ناظم الاطباء).
بهرملغتنامه دهخدابهرم . [ ب َ رَ ] (اِ) عُصْفُر. (از ذیل اقرب الموارد). بهرمان . عصفر. احریض . (ابن البیطار). عصفر است که گل کاجیره باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گل کاجیره .
بهصملغتنامه دهخدابهصم . [ ب ُ ص ُ ] (ع ص ) بسیار سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد).