بهره برداریلغتنامه دهخدابهره برداری . [ ب َ رَ / رِ ب َ ] (حامص مرکب ) استفاده از سود چیزی . || عمل برداشتن حاصل زراعت . (فرهنگ فارسی معین ). برداشت حاصل . برداشت محصول . برخوردن از سو
exploitingدیکشنری انگلیسی به فارسیبهره برداری از، استثمار کردن، استخراج کردن، بکار انداختن، بهره برداری کردن از، بکار بردن
exploitedدیکشنری انگلیسی به فارسیبهره برداری شده است، استثمار کردن، استخراج کردن، بکار انداختن، بهره برداری کردن از، بکار بردن
exploitدیکشنری انگلیسی به فارسیبهره برداری، شاهکار، کردار، رفتار، کار برجسته، استثمار کردن، استخراج کردن، بکار انداختن، بهره برداری کردن از، بکار بردن
usingدیکشنری انگلیسی به فارسیاستفاده كردن، استفاده کردن، بکار بردن، مصرف کردن، استعمال کردن، بکار انداختن، بهره برداری کردن از