ردۀ بهرهوری رویشگاهsite productivity calssواژههای مصوب فرهنگستانمرتبۀ رویشگاه جنگلی برحسب میزان بهرهوری آن
بهرهورbenefactive, beneficiary, benefactorواژههای مصوب فرهنگستاننقش معنایی موضوعی که از رویداد فعل بهرهمند میشود
ردۀ بهرهوری رویشگاهsite productivity calssواژههای مصوب فرهنگستانمرتبۀ رویشگاه جنگلی برحسب میزان بهرهوری آن
کیفیت رویشگاهsite quality, site productivityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان تولید یک رویشگاه که معمولاً براساس تولید حجمی یک گونۀ مشخص تعیین میشود متـ . بهرهوری رویشگاه