خوب؛ نیک؛ نیکو؛ پسندیده.
〈 به شدن: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. خوب شدن.
۲. از بیماری برخاستن.
۱. به سمت، به سوی، به طرف، به مقصد
۲. برای، به قصد، به منظور
۳. با، بوسیله
۴. سوگند به، قسم به
a-, against, at, by, into, for, in , on, onto, over, through, to, toward, upon, with