کار اصطلاحشناسی حوزهبنیاد،واژهگزینی حوزهبنیادdomain-oriented terminology workواژههای مصوب فرهنگستانبررسی همة مفاهیم یک حوزة تخصصی و تعیین روابط بین آنها
کار اصطلاحشناسی متنبنیاد،واژهگزینی متنبنیادtext-oriented terminology workواژههای مصوب فرهنگستانبررسیهای مقدماتی اصطلاحات در بافتها و متون مشخص
بیناتلغتنامه دهخدابینات . [ ب َی ْ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ بَیّنة. (منتهی الارب ). روشن کنندگان و حجتهای روشن و گواهان صادق و این جمع بینة است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : و ان یکذبوک فقد کذب الذین من قبلهم جأتهم رسلهم بالبینات و بالزبر و بالکتاب المنیر. (قرآن <span clas
بنیادلغتنامه دهخدابنیاد. [ ب ُ ] (اِ مرکب ) پهلوی «بون دات » پارسی باستان «بونه داتی » (در بن قرارداده ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). مرکب است از «بن » بمعنی پایان و «یاد»، به معنی اساس ، که کلمه ٔ نسبت است . (از آنندراج ). بنلاد و بنیان . (ناظم الاطباء). اصل . (ترجمان القرآن ). قاعده . (زمخ
بنیادفرهنگ فارسی عمید۱. بیخ؛ پایه؛ اصل؛ شالوده.۲. پی دیوار.⟨ بنیاد کردن: (مصدر متعدی)۱. بنا کردن.۲. شالوده ریختن.۳. آغاز کردن؛ دست به کاری زدن.⟨ بنیاد نهادن: (مصدر متعدی)۱. شالوده ریختن.۲. بنا کردن.۳. آغاز کردن.
بنیادfoundationواژههای مصوب فرهنگستانسازمانی که برای حفظ یا کمک به حفظ یا تأمین مالی نهادها و طرحهایی که صبغة اجتماعی یا تحصیلی یا خیریه یا مذهبی و مانند آنها دارند، تشکیل میشود
بنیاددیکشنری فارسی به انگلیسیbase, basis, cornerstone, institute, foundation, institution, radical, substratum, substructure
تازه بنیادلغتنامه دهخداتازه بنیاد.[ زَ / زِ ب ُن ْ ] (اِ مرکب ) بنیاد نو. اساس تازه :بداد جهان آفرین شاد باش جهان را یکی تازه بنیادباش .فردوسی .
خجسته بنیادلغتنامه دهخداخجسته بنیاد. [ خ ُ ج َ ت َ / ت ِ ب ُن ْ ] (ص مرکب ) آنچه بنیادش مبارک است . ظاهراً در وصف ابنیه بکار میبرند، بگاه توصیف و محض خوش آمد صاحب بنا از بنای او آنرا بدین گونه وصف کنند. خوش بنا.
کوه بنیادلغتنامه دهخداکوه بنیاد. [ ب ُ ] (ص مرکب ) عظیم الجثه و بزرگ و استوار چون کوه : روزی صیادان پیلی وحشی گرفتند... بادحرکت ، آتش سرعت ،... ابرنهاد، کوه بنیاد. (سندبادنامه ص 56).
نوبنیادلغتنامه دهخدانوبنیاد. [ ن َ / نُو ب ُن ْ ] (ص مرکب ) نوبنیان . تازه ساز. که آن را تازه پی افکنده و ساخته اند یا تأسیس کرده اند: عمارتی نوبنیاد، مدرسه ای نوبنیاد، اداره ای نوبنیاد، انجمنی نوبنیاد.