بنکرانلغتنامه دهخدابنکران . [ ب ُ ک َ ] (اِ) بمعنی بکران و آن برنج یا هر چیزی دیگر بود که در ته دیگ بریان و چسبیده باشد. (برهان ) (انجمن آرا) (از آنندراج ). ته دیگی . (رشیدی ). بر
بنکرانفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. تهدیگ پلو.۲. غذایی که تهِ دیگ چسبیده و برشته شده باشد؛ تهدیگ: ◻︎ تا ز بسیاری آن زر نشکهند / بنکرانی پیش آن مهمان نهند (مولوی: مجمعالفرس: بنکران).
بکرانلغتنامه دهخدابکران . [ ب ُ ] (اِ) کناره ٔ دیگ و ته دیگ و آن مقدار ازطعام که در ته دیگ چسبیده و بریان شده باشد و آن راته دیگ نیز گویند. (ناظم الاطباء). ته دیگی . (غیاث ). برن