بنومنجملغتنامه دهخدابنومنجم . [ ب َ م ُ ن َج ْ ج ِ ] (اِخ ) یا آل منجم . خاندان و اولاد و احفاد ابومنصور ابان ، حسیس بن وریدبن کادبن مهابنداد حساس بن فروغ دادبن استادبن مهرحسیس بن
بنومندهلغتنامه دهخدابنومنده . [ ب َم َ دَ ] (اِخ ) خاندانی از مردم اصفهان اصلاً ایرانی بعلم حدیث اشتهار یافته . نخستین آنها یحیی بن مندةبن ولیدبن مندةبن بطه بن استنداربن چهاربخت بن
محمدلغتنامه دهخدامحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن یحیی بن ابان یکی از بنومنجم . حسن الادب ، حسن البلاغه ، فصیح اللسان ، صاحب کتب مدونه و اخبار است و معرفتی تمام به غناء و نجو