بنوسهوانلغتنامه دهخدابنوسهوان . [ ب َ س َهَْ ] (ع ص مرکب ) کسانی را گویند که در انجام امور مهارت ندارند و ناپخته اند، باید در توصیه و تأکید اصرار ورزند. در مثل است : «ان المؤمنین
صراةلغتنامه دهخداصراة. [ ص َ ] (اِخ ) یاقوت آرد: صراة دو نهر است به بغداد، صراة کبری و صراة صغری و من (یاقوت ) جز یکی را نشناسم و آن نهری است که از نهر عیسی از بلدی که آن را مُح
ساسانیلغتنامه دهخداساسانی . (ص نسبی ) منسوب به ساسان نیای اردشیر و جد سلسله ٔ شاهنشاهی ساسانی : دولت ساسانی . سلسله ٔ ساسانی . خاندان ساسانیان . سلاطین ساسانی . ساسانیه . آل ساسان
ساسانلغتنامه دهخداساسان . (ص ، اِ) گدا و گدائی کننده . (برهان ). گدا. (دهار) (جهانگیری و شرفنامه ٔ منیری از اجمال حسینی ). گدا و فقیر. (غیاث از کشف اللغات ). گدا و فقیر و درویش .
بنوسهوانلغتنامه دهخدابنوسهوان . [ ب َ س َهَْ ] (ع ص مرکب ) کسانی را گویند که در انجام امور مهارت ندارند و ناپخته اند، باید در توصیه و تأکید اصرار ورزند. در مثل است : «ان المؤمنین