بند شلوارگویش اصفهانی تکیه ای: bandtammun طاری: keš-e šarvâr طامه ای: band-e tomun طرقی: band-e šalvâr کشه ای: band-e tomun نطنزی: band-e šalvâr
بلبشولغتنامه دهخدابلبشو. [ ب َ ب َ / ب ِ ب ِ ] (اِ) از اتباع است ، و شاید در اصل بِهِل و بِشو باشد یعنی بنه و برو. (یادداشت مرحوم دهخدا). هرج ومرج . شلوغ . شلوغ پلوغ . بی نظم . ش
جلنگلغتنامه دهخداجلنگ . [ ج ِل ِ ] (اِ) نوعی از قماش ابریشمی باشد که آنرا با زرتار و بی زرتار نیز میبافند و از آن قبا و چکمه و کلاه و شلوار و امثال آن میسازند. (برهان ) : در بر
کمکاملغتنامه دهخداکمکام . [ ک َ ] (اِ) دارویی است که آن را به عربی افواه الطیب و ضرو خوانند و آن نوعی از درخت بلوط است و در کوهستان یمن بسیار می باشد و صمغ آن را صمغ الکمکام خوان
انبارلغتنامه دهخداانبار. [ اَم ْ ] (اِ) جای انباشتن غله یا چیز دیگر. جای نگهداری کالا. آنجا که هیزم و غیره ذخیره کنند. (فرهنگ فارسی معین ). خانه ٔ بازرگان که در آن متاع و غله تود
صالح آبادلغتنامه دهخداصالح آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) بخش صالح آباد یکی از بخشهای ده گانه ٔ شهرستان ایلام و حدود و مشخصات آن به شرح زیر است : ازطرف شمال به بخش چوار، از طرف جنوب به بخش مهر